۱۳۸۸/۷/۲۵

وقتی جنایتکاران شعر می گویند ! (از ناصرالدین شاه تا خامنه ای)



شعر فقط زبان موزون نیست، شعر محصول یک روند پیچیده وخلاقانه ذهنی-عاطفیست. شعر تقلای روح و ذهن و نتیجه عالی احساس و خیال در قالب زبان است.
شعر، به گوهر، انسانی است. گوهری كه دیکتاتورها آنرا فاقدند. فرق شعر دیکتاتورها با شعر انسانها در همین گوهر ا
نسانی است.

الهام شاعرانه به حکم رهبری حاصل نمی شود. شعرسرایی یک کار ذاتأ انسانی است و این با نفس استبداد منافات تام دارد.

اشعار امثال ناصرالدین شاه، خمینی و خامنه ای ماندگار نیستند، چون انسانی نیستند.
شعرهای اینان همه تقلیدی و تقلبی است.

چند نمونه
-------

ناصرالدین شاه، شاه مستبدی که خون امیرکبیر را ریخت، هم اشعار دینی دارد، هم شعرهای عارفانه:
في المثل اين ابيات در مدح اهل بيت و ائمه:

عيد مولود اميرالمؤمنين شد
عالم دنيا و عقبي اولين شد
از براي مژده اين عيد حيدر
جبرئيل از آسمان سوي زمين شد

این بيت هم بعد از زيارت كربلا منسوب به اوست: گر در حرم ات آينه كاري كردم ‎/ كاري نه سزاي شهرياري كردم

ناصرالدین شاه غزلیات عاشقانه هم سروده:

وقت مردن تیشه با فرهاد گفت
عشق را نتوان شمردن سرسری
بس که غارت کرده دلها را به ناز
خسته شد چشمانت از غارتگری
هم نگاهت رشک آهوی ختن
هم خرامت غیرت کبک دری
هم به سیرت از ملک پاکیزه تر
هم به صورت از پری زیباتری
من گوی مراد می ربودم آنروز
آن روز که بود روز هل من ناصر
ای کاش که "ناصر" تو بودم آنروز


خمینی و خامنه‌ای هم همینطورند:

خمینی، در بحبوحه سیاهترین دهه تاریخ ایران (دهه شصت)، چنین می‌‌سراید:

امشب که در کنار منی خفته چون عروس
زنهار تا دریغ نداری کنار و بوس
ای شب بگیر تنگ به‌بر نوعروس صبح
امشب که تنگ در بر من خفته این عروس
یارب ببند بر رخ خورشید راه صبح
در خواب کن مؤذن و در خاک کن خروس

به گفته صدرالدین الهی این شعر خمینی در وصف فاطی، تقلید این شعر سعدی است:
امشب مگر به‌وقت نمی‌خواند این خروس
عشاق بس نکرده هنوز از کنار و بوس
.
.
ببند یک نفس ای آسمان دریچۀ صبح
بر آفتاب که امشب خوش است با قمرم



از خامنه‌ای، در گیرودار بگیر و ببند و شکنجه زندانیان، این شعر منتشر می شود به مناسبت روز جهاني ناشنوايان:


آيينه‌ايم و هرچند لب بسته‌ايم از خلق
بس رازها كه دانيم ما را تو مي‌شناسي

خامنه ای لال نیست، اما بجای گفتن از راز کودتا، شروور گویی می کند.



سرودن این شعرها بعد از خون ریزی، تلاشی است برای ایجاد تعادل روحی-‌روانی. تلاش برای شستن روح از خون.
این تلاش عبث است!

برخی از این جنایتکاران، در کار دین مرجع تقلیدند. اما در شعر ناچار ازدیگران تقلید می کنند. شعر اینان در قیاس با شعر بزرگان ش
اعری، "شروور" است:

ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست / عرض خود می بری و زحمت ما می داری




۶ نظر:

  1. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف
  2. من معتقدم كه مغز بي مقدار اين افراد ناتوان تر از اين است كه بتواند شعر يا حتي شعروور بگويد صد در صد دستور ميدن يكي از همين هزاران مليجك كه اطرافشان هست برايشان اين چرنديات را بسرايند و بنامشان انتشار دهند.
    واقعا خميني كه در بيان ساده ترين الفاظ هم فلج بود آيا قدرت بيان اينگونه اشعار را كه به او نسبت مي دهند داشت ؟؟؟؟ عقل هم براي انسان چيز خوبيست !!

    پاسخحذف
  3. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف
  4. این اقای خامنه ی یک زمانی‌ آدم بسیار باحالی‌ بوده، خیلی‌ اهل دل. اخوان ثالث، پوران فرخزاد ، نادر ابراهیمی جزٔ دوستان خاص اون بودند که به جلسات شعر خانی اون راه داشتند. بساط سه تار و چپقش همیشه به راه بوده. ببین قدرت چه جور انسان راا از انسانیت خودش دور میکنه و از انسانی‌ انچنان جنایت کاری اینچنان میسازه.

    پاسخحذف
  5. شعر ابزاري شده كه جنايتكاران را افرادبااحساس ولطيف معرفي ميكندصدام حسين هم وقتي لو رفت كه ادم ها را زنده زنده درچرخ گوشت دو متري مي انداخت انهم از پا شعرهايش منتشرشد شعرهايي كه پرازلطافت واحساس است ...

    پاسخحذف
  6. بنظرمن انسانها روحی از خدا در درون دارند
    گاهی فرعون هم بدرگاه خدا پذیرفته میشود
    انتقاد خوبه اما باید دید ما کی هستیم

    پاسخحذف

فهرست وب‌لاگ‌های ايرانی