۱۳۸۸/۱۱/۱۱

برگزاری مسابقات ساندیس خوری !



عطف به علاقه زایدالوصف مردم ولایتمدار به ساندیس، ستاد هماهنگی تبلیغات اسلامی با صد
ور اطلاعیه ای برگزاری مسابقات ساندیس خوری را در دهه فجر اعلام داشت.

بنا به این اطلاعیه
، مراحل مقدماتی این مسابقه در مساجد و پایگاه های بسیج، و فینال آن ۲۲ بهمن برگزار می شود. شرکت کنندگان، درفواصل مکیدن ساندیس، بایستی شعارهای ارزشی را جیغ بزنند.
امتیازات بر اساس تعداد ساندیس های تا ته مکیده و شعارهای جیغ زده شده طی راهپیمایی داده می شود. جیغ های گوش خراش امتیاز مضاعف می گیرند.

برای آروغ زدن حین ساندیس مکیدن و جیغ زدن امتیاز منفی منظور می گردد.



۱۳۸۸/۱۱/۹

چشم زهره می گیرند !



یکی را آزاد می کنند، درعوض چند تا را می گیرند
دوتا را بالای دار می برند، چند تا را پای دار در زنجیر می گیرند:
چشم زهره می گیرند

در برج عاج میلاد جشن فیلم می گیرند
اما مردم را به جرم گرفتن سه ثانیه فیلم از خیابانها می گیرند:
درهای ذلت را با مراسم ویژه می گشایند، درهای عزت را گل می گیرند

مردم را خوشه خوشه می کنند و خود، خرمن خرمن تروت مردم را می گیرند

به هر بهانه ای یقه ات را می گیرند
اینگونه همه را زیر مهمیز ولایت می گیرند

یک چیز را اما اشتباه می گیرند:

شیردلان ایران را با بزدلان ولایت یکی می گیرند



۱۳۸۸/۱۱/۴

هواپیماهای ولایی ! (یکی از مسافران: "هواپیما خودش رو انداخت رو زمین ")



یکی از مسافران جان به در برده :
"هواپیما خودش رو انداخت رو زمین "



از معجزات آسمان امامت و ولایت یکی هم این است که هواپیماها حین پرواز در فضای ملکوتی یک دفعه هپروتی می شوند و به قول یک مسافر، به جای نشستن به زمین، خودشان را به زمین می اندازند.

چنانکه می بینیم ، نظام ولایت و سفاهت در کنار ولایتمدار کردن مردم، هواپیماها و قطارها و ... را هم ولایی کرده است.

خوشمزه اینجاست که با اتکا به اینهمه تکنیک ولایی می خواهند اورانیم ۲۰ در صد هم تولید کنند و شوخی شوخی یک سانحه مثل چرنوبیل یا صد درجه بدترش را روی دست ملت بگذارند.


۱۳۸۸/۱۱/۱

برای شیر فهم شدن خامنه ای که هی خواص خواص می کند و به ملت توهین می کند



خواص مواص نداریم
سلطه دین نداریم

ملت ایران داریم
جمهور ایران داریم




۱۳۸۸/۱۰/۲۶

زرت حکومت زپرتی خامنه ای قمصور شده !



در زبان شیرین فارسی دست کم سه توصیف با واژه عامیانه "زرت" برای وضع درب و داغان و اوضاع کشمشی داریم :

زرت چیزی (یا کسی) درآمدن / زرت چیزی (یا کسی) دررفتن / زرت کسی قمصور شدن /
که این آخری از همه بدتر است و همان وضع مضحکی است که خکومت بی ریخت خامنه ای و شرکای سپاهی به آن دچار شده:

حکومتی که اینجا چرخ هواپیماش وا نمی شه، اونجا موتور هواپیماش آتیش می گیره، و با اینهمه "تکنیک" یواشکی دنبال ساخت بمب اتمیه؛
حکومتی که کارخونه های چند بار افتتاح شده رو باز افتتاح می کنه، اما یازده ماه حقوق کارگرا رو نمی ده؛
حکومتی که دانشجوها رو حبس می کنه و استادشون رو جلوی خونه با بمب تکه پاره می کنه؛
حکومتی که با ماشین از رو مردم رد می شه و آدم ها رو از بالای پل پرت می کنه؛
حکومتی که تو مسجد سینه زنان رو می زنه، گوشه پارک مادرها ی عزادارو بازداشت می کنه و تو قبرستون سنگ قبر بچه هاشون رو می شکنه، و ...

حکومتی که این کارهای عجیب و غریب، این کارهای دردناک و در عین حال مضحک رو مرتکب می شه، حکومتیه که زرتش قمصور شده.


۱۳۸۸/۱۰/۱۲

بختک حکومت اسلامی



"
بَخْتَك‌، موجودي‌ وهمى‌ و شبرو است كه‌ صورت‌ جسمانى‌ ندارد و همچون‌ سايه‌ يا شبح‌ شبها به‌ بستر آدميزادگان‌ مى‌آيد و خود را روي‌ خفتگان‌ مى‌افكند. خفتگان‌ در زير گرانى‌ بختك‌ احساس‌ سنگينى‌ مى‌كنند و حالت‌ خفگى‌ به‌ آنان‌ دست‌ مى‌دهد. " ( دائره المعارف بزرگ اسلامی)


بر ما بختکی فرو افتاده است.

اسم های مهجوری مثل ابوسفیان، معاویه، یزید و شمر دارند از گوشه های تاریک ذهنمان در می آیند و در خیابانها رژه می روند.
اشقیایی که بر پرد
ه های بزرگ پرده خوانهای دوره گرد با شمشیر اولیا کله شان شکافته شده و زبانشان از حلق در آمده بود، حالا دارند بر ما حکومت می کنند.
چهره ها، داستان ها و صحنه های مخوفی که ناممکن تصور می شدند، ممکن شده اند. قضایا چنان گیج کننده اند، که ما حتی نمی توانیم فکر کنیم چگونه ممکن شده اند.

جلوی چشم ما
، اشقیا کسی را از بالای پل به پایین پرت می کنند. ما با چشم های از حدقه در آمده می بینیم که او چطور جیغ کشان کف خیابان له می شود.

باور کن
یم یا باور نکنیم؟ بخندیم یا بگرییم؟
ما چشم
مان دارد سیاهی می رود.

هنوز کودکیم و داریم در پس کوچه ها
، پرده پرده خوانها را می بینیم؟ یا اینکه نه، پیر و فرسوده شده ایم و داریم با سرو صورت خونین در خیابانهای سرگردانی به دنبال خانه می دویم؟
خوابیم؟ یا اینکه بیداریم؟ زنده ایم؟ یا اینکه مرده ایم؟

وانت بزرگ پلیس از روی کسی از ما عبور می کند و او را له می کند... آنسو تر کسی را با چاقو می کشند.

ما این صحنه ها را در کابوس می بینیم؟ خوابیم؟

چرا از خواب نمی پریم؟




پانویس:

بَخْتَك‌، موجودي‌ وهمى‌ و شبرو كه‌ صورت‌ جسمانى‌ ندارد و همچون‌ سايه‌ يا شبح‌ شبها به‌ بستر آدميزادگان‌ مى‌آيد و خود را روي‌ خفتگان‌ مى‌افكند. خفتگان‌ در زير گرانى‌ بختك‌ احساس‌ سنگينى‌ مى‌كنند و حالت‌ خفگى‌ به‌ آنان‌ دست‌ مى‌دهد. بختك‌ را مترادف‌ كابوس‌ ( برهان‌...، نيز داعى‌ الاسلام‌، ذيل‌ بخت‌؛ فيضى‌، ذيل‌ برخفج‌) و كابوس‌ را مظهر و نشانة بختك‌ گرفته‌اند...

منبع:
دائره المعارف بزرگ اسلامی




فهرست وب‌لاگ‌های ايرانی