۱۳۸۸/۱۲/۷

بالاخره معلوم شد "بصیرت" یعنی چی !



"خبرگان" با انتشار بیانیه اخیر
نشان دادند که حسابی خ.ر فهم شده اند.

با این بیانیه ذلیلانه و آن دیدار چاکرصفتانه گروهی، روشن شد بصیرتی که خامنه ای از چند ماه پیش همه رو (از پخمه گرفته تا نخبه) به اون فرا می خونه، یعنی چی.

بصیرت در لغت "بینایی" معنی می ده و بصیرتی که خامنه ای می گه، یعنی:

خوب چشماتونو وا کنید بصیرشید: بیبنید چه جور مشت و لگد می زنم
، ببینید چه جور چاقو می زنم، ببینید چه جور مثل آب خوردن آدم می کشم؛... بصیر شید !
اگه می خواید دستگیر نشید، اگه می خواید اسیر نشید، بصیر شید !


۱۳۸۸/۱۲/۳

ببین برای ادامه حکومت دروغ و دغل آخوندی چه پشتک واروها که نمی زنند !



دیده اید مجریان خبر سیمای آخوندی بعضی
خبرها را چه خودمانی می خوانند !
هر چه خبرها از واقعیت دور
تر می شوند، نحوه ارائه آنها خودمانی و به بیننده نزدیکتر می شود.

به عبارت دیگر، هر چه خبرها از واقعیت بیشتر فاصله می گیرند و باورناپذیر می شوند، مجریان سعی می کنند از فاصله خودشان با بیننده کم کنند و "صمیمی" حرف بزنند. از حرک
ات دست و صورت هم به کرات استفاده می شود، تا بیننده، که ما باشیم، حسابی متقاعد شود.
این رابطه گاهی چنان "دوستانه"
و"صمیمی" تنظیم می شود، که آدم احساس می کند، یارو مجریه در قهوه خانه مقابلمان نشسته، دارد با ما گپ می زند!

ببین برای ادامه حکومت دروغ و دغل آخوندی چه پشتک واروها که نمی زنند !



۱۳۸۸/۱۲/۱

ما اصلا همه چیزمان بعض آدمیزاد است !



ببین چه "مخالفانی" جلوی رژیم "سبز" شده اند !
حکومت اسلامی واقعا خیلی خوش شانسه که چنین "مخالفانی" داره !
مخالفانی که هیچ امکان اعتراضی برایشان باقی نمانده، با این حال خودشان هم داوطلبانه از معدود امکانات ملی مثل چهارشنبه سوری صرفنظر می کنند، تا متهم به "خشونت" نشوند" !
مبصر کلاس حتما اینها را به خاطر "ساکت" بودن تشویق می کند و نمره انظباطشان هم قطعا ۲۰ خواهد بود.

رژیم از همان ابتدای تاسیس در پی ممانعت از برگزاری سنت های ملی مثل نوروز و چهارشنبه سوری و سیزده بدر و غیره بوده، اما توفیق چندانی نداشته است. حالا برخی عقلا ی محتاط قوم و هشدار دهنده های حرفه ای، کاسه داغتر از آش شده و پیشاپیش به یاری رژیم شتافته اند، مبادا که مرد م روز چهارشنبه سوری مزاحم رژیم شوند.
مردم فلک زده ما یکبار در سال فرصت شادی و آتش بازی دارند، آن را هم عده ای "دلسوز و خیراندیش" می خواهند از مردم بگیرند.

خوب که نگاه کنیم می بینیم اصلا ما همه چیزمان بعض آدمیزاد است: فعالان احزاب و جنبشهای سبز مخالف خشونت در اروپا، وقتی درمخالفت با فاشیستها، در دفاع از صلح یا برای جلوگیری از انتقال زباله راکتورهای اتمی با پلیس درگیر می شوند، گاهی کارشان به سنگ پرانی و درگیری خیابانی هم می کشد. آنها هیچ بیمی هم ندارند که از طرف پلیس ضد شورش به خشونت متهم شوند.
بعضی از "فعالان" سبز مملکت ما اما در "عدم خشونت"
دست هر چه سبز را از پشت بسته اند. اینان چنان "سبز"ند که حتی از "اتهام" خشونت هم می پرهیزند، چه رسد به خود خشونت... این دایه های مهربان تر از مادر در هیچ تظاهرات اعتراضی که شرکت نمی کنند، هیچ؛ دیگران را هم محض احتیاط از شرکت باز می دارند تا نکند خدای نکرده عما ل رژیم یکدفعه عصبانی بشوند و دست به خشونت بزنند.
در سایه این دست "مخالفان"، رژیم اگر نیاساید، پس چه کند؟ این رژیم اگر صد سال دیگر هم حکومت کند، آیا جای شگفتی است؟
اگر می بینیم رژیم مدام در حال دعا و شکرگزاری است، یکی هم به واسطه داشتن چنین "مخالفانی" است.

آن از آنهمه "تاکتیک"های احتیاطی، افتضاح اسب تروا و هیس هیس کردن هایشان در ۲۲ بهمن؛ این هم از اینهمه "هشدار"های امنیتی واظهار نگرانی از چهارشبه سوری، یک ماه قبل از چهارشنبه سوری!...

تاکتیک شناخته شده و مورد قبول عدم خشونت یک شکل از مقاومت و مبارزه است و از زمین تا آسمان با این هیس هیس کردنها فرق دارد. به اشاعه یاس وترس، عدم خشونت نمی گویند.

مهاتما گاندی اگر زنده بود و می دید مهاتما گاندی های وطنی چطور عقایدش را لوث کرده اند و بدون رعایت تطابق تاریخی- فرهنگی، برای ایران آخوندی بکار می برند، از شدت خشم چه بسا دست به خشونت می زد و با آن عصای معروفش توی سر بعضی از این به اصطلاح "سبز"ها می زد و چهار تا فحش چارواداری هم نثارشان می کرد !


۱۳۸۸/۱۱/۳۰

با روضه خوانی نمی شود به جنگ روضه خوانها رفت؛ سازماندهی لازم است!



تا حرف از شهدای جنبش می شود همه حاضریم روضه بخوانیم و گریه کنیم ، اما تا حرف از سازماندهی برای ادامه راه جنبش می شود، کسی استقبال نمی کند.
متاسفانه تا حرف از برنامه و سازماندهی می شود عده ای دچار سوه تفاهم می شوند که گویا عملیات خشونت آمیز منظور است. اینان غافلند که در اکسیون های غیر خشونت آمیز هم سازماندهی رکن اصلی است.
رژیم با جنایت و اعمال انواع ترور روانی می کوشد جنبش را خفه کند. "مهاتما گاندی های" های وطنی و انواع و اقسام هیس هیس کنندگان رنگارنگ نفوذ کرده به داخل جنبش هم جان می کنند، تا با پاشیدن گرد سکوت و یاس و انفعال، جنبش را از تک و تا بیاندازند.

نمی شود دست روی دست گذاشت. اگر نجنبیبم از جنب و جوش می افتیم. جنبش باید ورزیده شود. نباید فقط به مناسبتها اکتفا کرد. فاصله بین مناسبت ها زیاد است و به علت سیاست سانسور و سرکوب رژیم نمی توان صرفا منتظر ماند و وقت و نیرو هدر داد.

باید از پتانسیل مقاومت و مبارزه در جنبش استفاده بهینه کنیم: تشکیل دسته های ۱۰-۲۰ نفره در محلات کار سختی نیست. برای اینکار نیاز به بالاترین و اینترنت و غیره هم نیست، دوستان یکدلی که همدیگر را در مدرسه، دانشگاه، محیط کار و غیره می شناسند، می توانند این دسته ها را تشکیل بدهند و این جا و آنجای شهر، در ایستگاه های مترو و ... تظاهرات برق آسا راه بیاندازند. برگزاری منظم و هر روزه این تظاهرات به تقویت روحیه مبارزاتی کمک بسیار می کند و جنبش را برای استفاده هر چه بهتر از مناسبت ها آماده نگه می دارد.

به این رژیم نباید امان داد.


۱۳۸۸/۱۱/۲۸

این رژیم با بشر مشکل دارد، اصلا از بشر بدش می آید !




رژیم همیشه تعجب می کند و برافروخته می شود
، وقتی از رعایت حقوق بشر صحبت می شود. از نظر رژیم، بشر اصلا داخل آدم نیست که حقوقی داشته باشد.
رژیم وقتی می خواهد به وکلای مخالفش فحش بدهد، می گوید اینها "حقوق بشری" هستند.

در فرهنگ لغت
، به مردم، بشر می گویند. اما در قاموس حکومت اسلامی "بشر" یعنی‌ مخالف.
کسی‌ که ذوب شده در ولایت نباشد، بسیجی‌ نباشد، ولایی نباشد، "بشر" است. و بشردر نظر رژیم عا مل شر است و شرش باید کنده شود.



۱۳۸۸/۱۱/۱۸

آنان که زندگی را بارور می کنند، مرگ را هرگز باور نمی کنند.... (برای مادران عزادار)




سرگردان میان گورستان و زندان
به دیوارهای زندان سر می کوبند مادران
و
نرده های سرد دادستانی را
با دستهای چروکیده خود چنگ می زنند
تا داد بستانند:


- من دخترم کجاست، آقا؟...
- پسرم اینجا نیست؟ پنج روز است که نیست...
- در را نبند، برادر، در را نبند... پسرم اینجا نیست؟ این عکسش، شناسنامه اش، کارت دانشگاهش... بیست و یک ساله است پسرم، در را نبند برادر ...


باد سرد غروب، واژه های غریب (اطلاعات، حراست، گوهردشت، اوین، ۲۰۹، انفرادی، غسالخانه، سرد خانه،...) را در ذهن مادران می پیچاند.

خسته از سر دوانی ها،
گیج از واژه های دشخوار پاسداران
،
و در محاصره لباس شخصی ها
با ذهن مادرانه - کودکانه خود سردر نمی آورند
مادران
بچه ها این وقت شب چرا خانه نیستند...

آنان که زندگی را بارور می کنند
،
مرگ را هرگز باور نمی کنند.




۱۳۸۸/۱۱/۱۶

مأموريت سری خر احمدی نژاد ! ( کاریکاتور)



به این می گویند بمب هوشمند!

[ ا.ن به خر حامل بمب هوشمند:
خوب گوشای درازتو وا کن ببین چی می گم: این راهو می گیری می ری، می ری، می ری، می رسی به اردن. اردن که رسیدی سر خرو که کج کنی، سمت چپت اسراییله... توی مسیر هم هر کی ازت پرسید، نگو کجا می ری و می خوای چیکار کنی... شیر فهم شد؟]



منبع:
http://protectisrael.files.wordpress.com/2007/09/iransmartbomb.jpg


۱۳۸۸/۱۱/۱۴

رژیم باز فیل هوا کرد !



رژیم دیش های ماهواره مردم را برپشت بامها درب و داغان می کند، آنوقت خودش ماهواره هوا می کند !
آنچه در آسمان روا می دارند، بر زمین حرام می دارند.

مردم، روی زمین ولایت، جلوی زندانها صف کشیده اند تا از عزیزانشان خبری بگیرند، رژیم در عوض از آسمان ولایت به مردم خبر می دهد!
برای پنهان کردن واقعیت های زمینی، چشم ها را به آسمان می دوزانند.

رژیمی که
صدا و سیما را انحصاری می کند، روزنامه ها را می بندد، اینترنت را سانسور و موبایلها را کنترل می کند و به مردم خودش بیخ گوش خودش اطلاع رسانی نمی کند، می خواهد با پرتاب ماهواره ، شبکه ارتباطی ایجاد کند و به مردم نقاط دور دنیا اطلاع برسا ند.

دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را
؟!



فهرست وب‌لاگ‌های ايرانی