۱۳۸۸/۶/۸

زرشک پلو با مرغ !







روانشناسی قدرت: توده بی شکل در دیدار با "رهبر" قاتلی که خیلی ازآنها را کشته و اینک "لبخندی دلنشین" به لب دارد




رهبر در "افطاري آقا با دانشجوها" به دانشجویان زرشک پلو با مرغ داده است.

به جز این مورد به ظاهر بی اهمیت، به همه چیز دیدار "رهبر" با دانشجویان دقت کرده ایم، جز به یک چیز: آنجا که رهبر، به قول یک دانشجوی بسیجی "خيلي صميمي و با لبخندي دلنشين" در مورد تعریف یک جمله‌ای از عدالت، حکایتی از شیخ انصاری "گفتند" و دانشجویان خندیدند.

این خنده، که گاه مثل بغض گریه می‌‌ترکد، زیاد در دیدار‌های "رهبر" با "عاشقان رهبر" دیده می‌‌شود. در زمان خمینی هم موارد مشابه فراوان دیده ایم. تلفیقی از رعب، احترام و تسلیم از این گریه - خنده ها به بیننده متبادر می شود.

مناسبات قدرت در نظام ولایت فقیه، مراد - مریدی و پدر- فرزندی است: پدر، فرزند را می زند و فرزند متنبه به نزد پدر می آيد و نوازش می شود. در همین دیدار، رهبر(پدر) به فرزندانش اجازه شیطنت هم می دهد، یعنی اجازه می دهد آنها کمی هم انتقاد کنند و به خاطر انتقاد مورد تشویق پدرهم قرار بگیرند. پدر قول رسیدگی به شکایات میدهد و بعد لطیفه‌ای تعریف می‌‌کند و جمع را زیر سلطه پدارانه خود می‌گیرد و عد ه ای از سروکول هم بالا می روند که دست "آقا" را ببوسند و بعد همه، تسلیم و راضی، می نشینند زرشک پلو با مرغ می خورند...

مقایسه این "دیدار صمیمانه" با دانشجویان با آن نماز جمعه دو سه ماه پیش، که رهبر در ترس و لرز از قیام مردم، فرمان قتل عام داد، دو روی سکه چهرهٔ رهبر را نمایان می‌‌کند. در آن نماز جمعه، رهبر ترسیده از قیام میلیونی مردم، اعتماد به نفس نداشت و برای نجات خود، با ایجاد ترحم در مریدان در مورد "جسم معلول" خودش، امر به خون ریزی داد... دو سه ماه بعد، دیدار با دانشجویان در حالی‌ صورت می گیرد که رهبر، مردم را قلع و قمع کرده و به خصوص در حمله به کوی دانشگاه کلی‌ دانشجو کشته، صدها نفر را دستگیرو زیر شکنجه به اعتراف واداشته و به زعم خودش از ملت زهر چشم گرفته.
این رهبر در وضعیت بعد از قتل عام، دنبال تثبیت قدرت در نقش "پدر"ی است که فرزند کتک خورده و متنبه شده خود را دیدار می‌کند. اینجاست که رهبر‌(پدر) فرزند را کمی می‌‌نوازد، برایش لطیفه تعریف می‌کند و دستی به سر و گوشش می کشد و:
"نماينده تشكل بسيج دانشجويي... خيلي با جسارت و البته با خجالت و احترام از آقا خواست اگر شما اجازه بديد براي دست بوسي خدمت برسم چون بچه هاي بيت اجازه نميدن. آقا هم با لبخند رخصت دادند. در اين هنگام بود كه نظم جلسه بهم خورد و همه عقبي ها براي ديدن اين صحنه نيم خيز و از جا بلند شدند. بعد از نماينده بسيج آقا به مجري اشاره كردند كه ساير بچه هاي قبلي كه هم مي خواستند براي روبوسي خدمت آقا برسند هم بيان."...

"در آخر برنامه مثل سنوات قبل همه بعد از نماز براي رسيدن به سر سفره و گرفتن جا براي رفقاشون پريدند. و خوب از اقتضائات جواني همينه ديگه!...
منتها افطاري امسال از نظر من يه فرقي با سال هاي پيش داشت و اونم حضور طولاني مدت آقا سر سفره افطاري بود... كه تحسين همه را برانگيخته بود".


این گونه است که قدرت، می کوشد خود را تثبیت کند.

اما قدرت کور است و کور خوانده است: مردم پدر این پدر سوخته قاتل را در می آورند.





منبع عکسها ونقل قولها:
http://haqiqattalab.blogfa.com/post-40.aspx

Ramadan Iftar dinner of the regime’s ruling elite…







۱۳۸۸/۶/۵

بس کنید طنز بازی با دخول و دخیل را... بس کنید !


این نشان ضعف است، این نشانه زبونی و بدبختی است. وقتی‌ در دنیای واقعی و در عمل نمی توانیم واکنش غیرتمندانه نشان دهیم، به دنیای مجازی می خزیم و شر و ور می‌‌گوییم.

کدام ملت شرافتمندی حاضر می شود تجاوز به فرزندان زندانی خود را توسط یک رژیم فاشیستی موضوع طنز کند؟ این چه کار احمقانه‌ای است که بعضی‌ می‌‌کنند؟ اینها اصلا طنز نیست. طنز سیاسی باید به رژیم ضربه بزند، نه اینکه واقعیت را لوث کند و با آبروی قربانیان بازی کند.
نویسندگان این مطالب ممکن است قصد توهین نداشته باشند، اما نوشته هایشان در عمل به حکومت کمک می‌‌کند.

متاسفانه محدودیت استفاده از سایت‌های جوک و پورنو، مشتریان آن‌ سایت‌ها را به سایت های اجتماعی روانه کرده و آنها بازار مطالبی‌ با مضمون "دخول" و امثالهم را پر رونق کرده اند. کار ابتذال به جای رسیده که عده‌ای برای رساندن هر چه سریعتر مزخرفاتشان به مشتریان با هم مسابقه گذاشته اند...

ابتذال، جنبش را از درون می‌‌خورد. با ابتذال مقابله کنیم.




اول می‌‌زنند و می‌‌کشند، بعد به تخلفات رسیدگی می‌‌کنند !


تاکتیک کودتاگران اصلا تازه نیست: سیاست شلاق و شیرینی‌ یا چماق و هویج را سالهاست که دیکتاتورها به کار می‌‌برند.
آنچه جای شگفتی دارد، رخوت، سستی و سردرگمی یک جنبش میلیونی مردمی در پی کسب آزادی است.

جنبشی با سرمایه تظاهرات میلیونی و حمایت ملی‌ و بین المللی، دارد با بی برنامگی خود را به دست خود تحلیل‌ می‌‌برد.

کودتاگران از پراکندگی و سرگردانی جنبش سود جسته، دارند مواضع خودشان را مستحکم می‌‌کنند. در مقابل، افراد جنبش دلمشغولند به اینکه آیا رفسنجانی‌ نماز جمعه بعدی را خواهد خواند یا نه!

کودتا گران دارند با دمشان گردو می شکنند، که با کشتار ملت، خطر سرنگونی را به تعویق انداخته اند. در مقابل، قربانیان رژیم دارند در مورد تجاوز در زندانها با دخول و دخیل و کلمات مستهجنی از این قبیل جوک سازی می کنند.

وای به حال این ملت!

از قدیم گفته اند: خلایق هر چه لایق



۱۳۸۸/۶/۳

تقسیم کار اطلاعاتی‌: در بازداشت گاه‌ها با شکنجه، و در خانه‌ها با صدا و سیما مردم را رام و آرام می‌‌کنند !


کار سازمانی
و تقسیم وظایف به این می گویند: عده ای از شکنجه گران مردم را در شکنجه گاه ها سر براه می کنند، عده ای از همکارانشان هم با صدا و سیما باقی مردم را رام و آرام می کنند !

مسئولان صدا و سیمای حکومت براستی که در جنگ روانی‌ استادند:
از یکسو با نمایش چهره های خسته و سرخورده متهمان زیر سایه دو عکس بزرگ خمینی و خامنه ای در "دادگاه"، مردم را تحقیر و م
رعوب می کنند، از سوی دیگر، در انتهای همان بخش خبری،" گوشه هایی از طببیعت سر سبز استان گلستان" را نشان می دهند، تا ایجاد تعادل کنند و قربانیان را برای ادامه مراحل بعدی ترور سر پا نگه دارند.

صدا و سیما بخش لاینفک ترور حکومتی واز مهمترین ابزار کودتا گران است. به آن عادت نکنیم، آن را تحریم کنیم.

گول پخش مستقیم فوتبال و فیلم و سریال و" برنامه های سرگرم کننده" را نخوریم. اینها همه اش برنامه است برای سرگرم کردن و سرگردان کردن. دان می پاشند تا کبوتر ها جمع شوند... با پای خود به قربانگاه نرویم.





۱۳۸۸/۵/۳۱

"جنبشی" که نجنبد، از جنب و جوش می افتد !


خیال باطل است اگر دلخوش باشیم‌ به این که با دست دست کردن می‌‌شود با مافیای حکومت اسلامی مقابله کرد:
جنبش ترکیب ظریفی‌ از جنبیدن و جوشیدن است. متاسفانه جنبش ما در حال حاضر فاقد این دوست.

جنبشی با پشتوانه تظاهرات چند میلیونی و ده ها شهید و صدها زندانی، نباید به کارهای جزیی و پیش پا افتاده ای مانند تحریم فیلم فلان هنرپیشه مزدور و کارهایی از این قبیل بسنده کند. این کارها بد نیست، اما ابدأ کافی‌ نیست: "
امروز برویم ورزشگاه شعار بدهیم و کسی‌ شعار ندهد، امروز برویم فلان جا، فردا برویم بهمان جا، و کسی‌ نرود " و همه دلسرد شوند...

دوستان، عزیزان، بدون برنامه عمل مشترک نمی شود کار مشترک کرد. تا کی باید وقت و انرژی هدر داد؟ در نبود یک رهبری واحد، در نبود احزاب و با ممنوع بودن سازمانها و گروهها، باید به فکر چاره بود و حول اصول و اهداف مشترک منسجم شد. با ندانم کاری، با کارهای پراکنده و هرز، جنبش به هرز می‌‌رود.
در محلات، کارخانه ها، دانشگاهها و مراکز آموزشی و ورزشی و غیره افراد همفکر می توانند با همفکری کارهای زیادی انجام بدهند. فقط این کارها باید منسجم و متشکل باشد. جنبش سبز بسیار پر شمار است، و اگر با برنامه و متشکل عمل کند، قطعاً به نتیجه خواهد رسید.

اما سرانجام بی برنامگی همین وضع بلاتکلیف فعلی است.






شباهت های دردناک : تصویری از شکنجه در حکومت اسلامی و تابلویی از شکنجه در کشور دوست و برادر چین !


IranThugs.jpg





جلادان همه جا شبیه همند: شکنجه زندانی بر تخت شکنجه


منبع: خبر نامه حقوق بشر شماره ٣٢
(
Menschenrechts-Newsletter - Ausgabe 32)




۱۳۸۸/۵/۲۶

مصیبت با خمینی شروع شد !


این روز‌ها عده ای، از جمله سران اصلاحات - در ترس و لرز از حکومت ترور خامنه‌ای و شرکای سپاهی - می‌‌کوشند نشان دهند که خمینی تافته جدا بافته بوده است. حکومت اسلامی در زمان او را مظهر "عدل" و اعتدال سیاسی می‌‌دانند و حسرت آن دوران را می‌‌خورند. برای ما که از بازماندگان قتل عام دهه شصت هستیم، این حرفها دو پاپاسی ارزش ندارد:

مصیبت با خمینی شروع شد. سی‌ سال پیش در کنفرانس گوادالوپ پروژه‌ای کلید زده شد، که عواقب و مصیبتهای زنجیره‌ای آن‌ تا امروز ادامه دارد. سران جهان تصمیم گرفتند، چیزی به اسم "حکومت اسلامی" را با خمینی در ایران تست کنند
، چرا که شاه دیگر قادر به حکومت نبود و غرب می ترسید ایران به دست چپگرایان بیافتد و از "کنترل" خارج شود. به موازات ایران، افغانستان را هم برای مقابله با خطر گسترش کمونیسم "اسلامیزه" کردند: به این ترتیب تعادل سیاسی منطقه بکلی عوض شد و کشورهای دیگر منطقه مجبور شدند خود را با تحولات در ایران و افغانستان تطبیق دهند و به نوعی وارد بازی شوند. جنگ عراق و ایران و تحولات دهشتناک بعدی در منطقه، از نتایج همین بازی مرگبار بود...

در داخل ایران
، مدرنیزاسیون سطحی شاه شکست خورد و به جای آن‌ ارتجاع دینی شروع به تخریب آثار تمدن کرد. در کنار بافت اجتماعی و فرهنگی، بافت سیاسی جامعه نیز تغییر اساسی‌ کرد. اگر دستگاه ساواک شاه فقط معدودی از مخالفین را کشت، آخوند کار را یکسره کرد و همه را کشت. آنچه باقی ماند، یا در زندان ریخت، یا که گریخت. کشتار چنان وسیع‌ بود که یک شکاف عظیم اجتماعی ایجاد کرد، بطوریکه نسل جدید از نسل دهه شصت بی‌ اطلاع است...

شکست اصلاحگری خاتمی
، به علت ترسی‌ که او از بی ثبات شدن نظام داشت، ثابت کرد که این نظام از درون اصلاح نمی شود. کودتای خامنه‌ای و شرکای سپاهی هم تأییدی بر همین مطلب بود که خامنه ای ادامه منطقی خمینی است و اصلاح نظام فاشیست اسلامی ممکن نیست. این نظام فقط باید تغییر کند. اینکه نظام تن به اصلاح نمی دهد برای آن است که خود می دانند این تن تا چه اندازه از درون بیمار و از بیرون کثیف است: این خانه از پای بست ویران است...





۱۳۸۸/۵/۲۴

خر سواری سيد حسن نصرالله : ايران با درايت "امام" خامنه‌اي دام ظله هر روز بيشتر از قبل قدرتمند مي شود !


«فقیه شهر چه خوش گفت دی به گوش حمارش / هرآن‌كه خر شود البته می‌شوند سوارش»

نصرالله (دبيركل حزب‌الله لبنان) در حمایت کامل از کودتاگران، "خامنه‌ای رهبر" را امام نامید (خبرگزاري فارس). این در حالیست که مردم ایران به علت جفتک هایی که "خامنه‌ای رهبر" به ملت پرانده، به او خ.ر می‌‌گویند.

پول ملت را می‌‌دهند به یک مشت مفتخور لبنانی، تا گذشته از مزدور و آدمکش یدکی، از آنها تاییدیه "امامت" هم بگیرند.

از یاد نبریم که عده زیادی از هموطنان فلک زده ما زیر فشار فقر، تن فروشی و کلیه فروشی می‌‌کنند.

نصرالله از آنهاست که خر را با بارش می‌‌برند و علاقه اش هم نه به خر، که به بار خر - پول نفت و بیت المالی - است که در اختیار بیت است.
"امام" نامیدن خ.ری که "ولی امر" ماست، خر کردن مجدد اوست، تا سر کیسه را شل تر کند.
جالب این است که ۱۸ میلیارد دلار اهدایی به حزب الله لبنان همین چند روز پیش در ترکیه لو رفت. "امام" خواندن رهبر، ظاهرا التماس دعاست، که پول را از راه دیگری به حزب‌الله برسانند.




۱۳۸۸/۵/۲۲


تابلوی "تجاوز" اثر رنه ماگریت


لازم نیست درک گسترده‌ای از سوررئالیسم داشته باشیم. این اثر را که ببینیم، کمی آنرا خواهیم شناخت...

رنه ماگریت (René Magritte)، نقاش بلژیکی ، یکی از برجسته‌ترین نمایندگان سوررئالیسم در نقاشی، و ابداع کنندهٔ جناس تصویری است.

(از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد)

پیدا کردن این تصویر را مدیون مهستی‌ شاهرخی (http://chachmanbidar.blogspot.com/) هستم.

منبع :

http://www.arthistoryarchive.com/arthistory/surrealism/images/ReneMagritte-The-Rape-1934.jpg


۱۳۸۸/۵/۲۱

حکومت اسلامی "بشر" را اصلا داخل آدم نمی داند !

دقت کرده اید؟ کسانی‌ هم که ظاهرا "آزاد" می‌‌شوند، تا مدتها دیگر جیکشان در نمی آید و اگر هم درآید، - در اثر عواقب شکنجه و ترور - دیگر شور و حرارت سابق را ندارند. معلوم است که از آنها تعهد می گیرند و بعد از "آزادی" هم چار چشمی می‌‌پایندشان...

این نکات معلوم است، اما اصلا بدیهی‌ نیست: از حقوق اولیه و بدیهی‌ بشر این است که انسان آزاد از تمام مواهب آزادی (آزادی، عقیده، بیان،...) برخوردار است. آنچه همه جا بدیهی‌ است، در حکومت اسلامی نیست. اینجا برای بشر حقی‌ قائل نیستند. اصلا بشر را داخل آدم نمی دانند، که برایش حقوقی قائل شوند. مدافعان حقوق بشر از طرف حکومت اسلامی همیشه تحت فشارند و رژیم، "گروههای حقوق بشری" را به عنوان ف
حش بکار می برد.

در حکومت اسلامی "بشر" یعنی‌ مخالف. کسی‌ که ذوب شده در ولایت نباشد، بسیجی‌ نباشد، ولایی نباشد، "بشر" است. و بشر در حکومتی که رهبرش خ.ر است، خودی نیست و عامل بیگانه محسوب می شود.




۱۳۸۸/۵/۲۰

رژیم کودتا در به در دنبال دری برای فرار!



به دنبال رسوایی‌های پی در پی و تنگتر شدن حلقه انزوا و تحریم جهانی‌، کودتا گران دنبال راهی‌ برای ماستمالی جنایات و در بردن رژیم کودتا از خطر سقوط حتمی هستند.
ایجاد تنش خارجی‌ (بخصوص در مورد خلیج فارس و مساله هسته ای) بهترین راه برای انحراف افکار عمومی از مسائل حاد داخلی‌ تشخیص داده شده است.
فعالان جنبش باید هشیار باشند به دام توطئه‌های رژیم نی
افتند. متاسفانه بی‌ برنامگی و سر در گمی تاکنون ضربات زیادی به جنبش وارد کرده است.
فعالان جنبش باید هر چه سریعتر برنامه عمل خود را تدوین و اجرایی کنند. در غیر این صورت، ادامه سردر گمی به افتادن در دام ترفند‌های رژیم منجر خواهد شد.



۱۳۸۸/۵/۱۹

دوستان! پخش خبر تجاوز به زندانیانمان کافی‌ نیست، به فکر چاره فوری باید بود ! باید واکنش غیرتمندانه نشان داد !



بی‌ برنامگی جنبش سبز را فرسوده می‌‌کند. نگذاریم ما را فرسوده کنند. به امیدهای واهی دل نبندیم.

نگذاریم کودتاگران ما را با لغو نماز جمعه رفسنجانی و اخباری از این دست
بازی دهند. امید واهی به کسی‌ نبندیم. جنبش سبز جنبشی زنده، بالنده و پر جوش و خروش است. جوش و خروش خود را فورا در عمل نشان بدهیم.

۱۳۸۸/۵/۱۸

برای مقابله با جنبش سبز " مقام معظم رهبری" به عرش اعلی متوسل شد: خواهشأ فصل سبز بهار ملغی شود !



در پیام محرمانه "مقام معظم انقلاب" خطاب به عرش اعلی آمده است:

چنانکه خداوند متعال استحظار دار
ند، رنگ سبز مورد سؤ استفاده عده ای قرار گرفته تا حکومت آ ن مقام متعال، که تحت ولایت این جانب قرار داده اید را ساقط کنند.
لذا نظر به سبز شدن طبیعت در فصل بهار و ناتوانی‌ این جانب برای تغییر فصول، خواهشمند است پاییز و زمستان را طولانی، و بهار و تابستان را بکلی ملغی بفرمایید.
روشن است که بعد از فرونشاندن کامل فتنه سبز، فصول طبیعت دوباره تحت نظارت حضرت عالی نظم سابق خود را باز خواهند یافت.

سید علی خامنه ای



۱۳۸۸/۵/۱۷

صحنه دادگاه فرمایشی، تابلویی از تقابل دو فرهنگ !


باوجود اعمال شدیدترین سانسور، کودتاگران با نشان دادن صحنه دادگاه، خودشان را لو دادند: نگاهی به خانم فرانسوی روسری به سر دستگیر شده و مامور امنیتی محجبه کنار دستش، تقابل دو دنیا، دو فرهنگ و دو انسان را نشان می دهد: انسان آزاد مقابل انسان "ولایی" و خرافی، که رژیم ولایت مطلقه فقیه پرورش داده است.
اشتباه نشود، مسئله ملیت نیست؛ خاستگاه مدنی‌ و فرهنگی‌ در نظر است...
.
خانم فرانسوی(کلوتید ریس)، که قیافه موقر، مصمم و شرافتمندانه اش خیلی‌ شبیه ندا و سایر زنان آزادیخواه ایران خودمان است، با وقار انسانی‌ خود بر زن "ولایی" کنار دستش (
مامور امنیتی محجبه) سنگینی‌ می‌کند. برتری شرافت را بر خباثت بخوبی در این تصویر می‌‌شود دید.

هرچه کودتاگران می کوشند مخالفانشان را به ذلت بکشند، باز این عزت نفس مخالفان است که پیروز می شود.


۱۳۸۸/۵/۱۶

گویندگان خبر از گردانندگان ترور روانی‌ اند....وظیفه عاجل ملی‌: تحریم مطلق صدا و سیمای نحس حکومت !


حکومت اسلامی فقط بیرون از خانه ترور نمی کند، داخل خانه، درجمع خانواده و سر میز شام هم با دیکته اخبار و نصیحت و ارشاد و...، ما را ترور می کند!

مسجد و نماز جمعه و ...ابزارهای بیرونی، و صدا و سیما ابزار داخلی ترور هستند... ما به خانه می‌‌آییم و در اتاق تلویزیون را روشن می‌‌کنیم. به این ترتیب اتاق نشیمن ما در چشم بهم زدنی به اتاق بازجویی تبدیل می شود!
به ما در اتاق خودمان و بدون آنکه واقعأ خواسته باشیم، اطلاع رسانی می شود! آنها اطلاعاتی را به ما "می‌ رسانند"، که اطلاعاتی‌ها ساخته و پرداخته اند...
تهیه کنندگان و گردانندگان برنامه خبر، همه عناصر مورد اعتماد اطلاعاتی‌ هستند. آنها با همکاری و هماهنگی‌ با خبرگزاری های دولتی (فارس، ایرنا، و...) اخبار را جعل و به نحو رژیم پسندانه ای ترکیب و ارائه می‌‌کنند. نحوه ارائه اخبار از مهمترین بخشهای ترور روانی است: اخبار باید با لحنی قابل باور و متقاعد کننده خوانده شوند.

گویندگان (درست مثل بازجویان) گاه برای کاستن از فضای جدی خبری، سعی‌ می‌‌کنند محیطی‌ خودمانی ایجاد کنند، تا بینندگان آنها را از خود بدانند... به این ترتیب در یک روند پیچیده اطلاعاتی-روانی‌، بیننده و شنونده خبر در اتاق شخصی‌ خودش مورد بازجویی (شستشوی مغزی، دیکته اطلاعاتی و...) بازجویان "محترم و خوش صدا" قرار می‌‌گیرد...

روشن است که نه فقط برنامه‌های خبری، که سایر برنامه ها (از جمله برنامه کودک) جهت شستشوی مغزی جامعه ارایه می شوند...

با تحریم کامل صدا و سیما، می توانیم براحتی بخشی از ترور حکومتی را خنثی کنیم.




۱۳۸۸/۵/۱۵

از ترس سربازان گمنام امام زمان، ظهور آن حضرت به تعویق افتاد !


در پی انتشار گسترده خبر "شاید این جمعه بیاید..."، «مقام معظم رهبری» به مخفی گاه مخصوص گریخت !



بنا به گزارشها
، فرار مقام رهبری در آستانه نیمه شعبان به دنبال «قابل باور» ارزیابی کردن خبر مزبور از سوی تیم حفاظت آن‌ مقام صورت گرفت.
مطابق گزارشهای محرمانه، ماموران امنیتی بیت میزان ظلم و جور تحت حکومت «خامنه ای رهبر» را بیش از حد تحمل ارزیابی نموده، و از این رو ظهور امام زمان را محتمل دانسته،
به اقدامات فوری احتیاطی توصیه کرده اند.


۱۳۸۸/۵/۱۲

سیمرغ جز سی‌ مرغ نیست!

دل‌ قوی داریم!... در بند محاکمه و اعتراف نباشیم و دل‌ به هیچ کسی‌ نبندیم... اینکه اعترافات ساختگی یا راستکی است، چیزی را عوض نمی کند... به راه فکر کنیم، نه به رهبران. این راه پر از رهرو است: سیمرغ جز سی‌ مرغ نیست.

۱۳۸۸/۵/۱۰

سپاه مست از کودتا: با «فوران قدرت» روبروییم... به قدری موشک تولید کرده ایم که نمی دانیم کجا انبار کنیم!


فرمانده نيروي هوايي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي گفت: نيروي هوايي سپاه، با به‌روزشدن در زمينه توليدات، فن‌آوري و دانش موشكي‏، با يك فوراني از قدرت روبه‌روست، به حدي كه در ذخيره‌سازي موشك‌هاي بازدارنده با كمبود فضا مواجه شده اس
ت.
حرف این است:
سپاهی که با «فوران قدرت» روبروست، یک ذره عقل توی کله اش نیست، که به اندازه ظرفیتش و مطابق گنجایش انبارها تولید کند؟... ظاهراً برادران دانشمند سپاه چنان مست تولید میشوند، که باقی‌ چیزها را فراموش می‌‌کنند. حالا من می ترسم موشکها را همینطور الله بختکی - حتی به سمت مردم هم که شده - شلیک کنند، تا از سویی از حجم موشکها کاسته شود و از سوی دیگر، با ویران کردن خانه و کاشانه مردم جای کافی‌ برای موشکهای تولیدی ایجاد شود.

هدف محاکمات "استالینی - اسلامی": تبدیل شهروند شرافتمند به بسیجی ولایتمند!



هشیار باشیم: قصد کودتاگران چیزی بسیار فراتر از تحمیل یک کوتوله (احمدی نژاد) به ملت بزرگ ایران است...

وقتی‌ حس کردند اعترافات تلویزیونی ممکن است به ضدش تبدیل شود، همه را یک کاسه کردند و به قصد در هم شکستن مقاومت ملی، محاکمات فرمایشی "استالینی - ‌ولایی" به راه انداختند...

قصد رژیم کودتا فقط تحقیر کردن ملت نیست، کودتاگران می‌‌کوشند چیزی به اسم "بسیجی‌ ولایی" را جایگزین شهروند ایرانی‌ کنند...زهی خیال باطل!

فهرست وب‌لاگ‌های ايرانی