جوانی نعمتی بود، كه زیر سلطه آخوندها از دست دادیم...
مصیبت های سی سال جنایت آخوندها را معمولأ با تعداد شهدا، مصدومین، زندانی ها و شمار خرابی ها ... می سنجیم. حق هم همین است. اما از یک چیز غافلیم: ما از بس مصیبت و مرگ دیده ایم، یک چیز را فراموش کرده ایم: زندگی، شادابی، شادی و جوانی.
از مشکلات سیاسی که بگذریم؛
حکومت آخوندی چنان زندگی عادی و روزمره را بر ما تنگ کرد، چنان لذت بردن از زندگی را محدود و هر گونه خوشی و شادی را به کاممان تلخ کرد، كه ما بکلی از یاد بردیم جوانی را، نشاط را، زندگی و سر زندگی را.
آنچه از دست رفت، زندگی بود.
ما زندگی را، قبل از مرگ، از دست دادیم.
"فریدا کالو در اغلب تابلوهایش چنان خود و زندگیاش را تصویر میکرد که پیش از آن کسی در تاریخ هنر از این فرم خودنگاری استفاده نکرده بود و سابقه نداشت که کسی شخصیت، داستان و موجودیت خود را با چنین سبک پیچیدهای تصویر کند و همانگونه که خودش را تصویر کرده، زندگی کند..." (کتوفون وابرر)
" ..آنچه فریدا کالو میگوید به همه ما مربوط میشود. او زندگیاش را پیش روی ما میگستراند، چون جادو در ما اثر کرده و با زندگیمان در میآمیزد." (کتوفون وابرر